سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد قاسمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل مثنوی

آفــریــدنــد مــرا بــنــدۀ مــولا بــاشــم            پس‌ جـفـاکـارم‌ اگر‌‌ طـالـب‌ِ دنـیـا بـاشـم

از عدم تا به وجود این همه راه ‌آمده‌ام            تـا کـه خـاک‌ِ قـدمِ‌ فـضّـۀ‌ زهــرا بـاشـم


به ‌حـرم‌خـانـۀ او تا به سـلامـت بـرسـم            راهش ‌این‌است‌ که من اهل تبـرّی باشم

از سر سُفـرۀ پر بُـرکـتِ بـانـوی جهان            می‌رسد روزی من؛ ساکـن‌ هرجا باشم

او اگر خواسته باشد که به من درد دهند            عین جـهـل است که دنـبـال مداوا باشم

می‌رود قـیـمـت من پـیـش خـدا بـالاتـر            هرچه در خـدمت صدّیـقـۀ‌ کـبری باشم

من صدا خـواسته‌ام تا که صدایش بزنم            با وضو بوسه به خاک کف پایش بزنم

یک دعـای سحـرش مـردم دنیا را بس            لـقـمـه‌ نـانی ز کـرم‌خـانـۀ او ما را بس

تلـخ کـامـیم ولـی مـزّۀ شـیـریـنی هست            تاکه «یا فاطمه ‌مولاتی‌ اغیثینی» هست

احـتـیاجـیـم تمـامـاً به تو ای خـیرِکـثـیر            که ‌حقیریم ‌و فقـیریم ‌و یتـیـمـیم‌ و اسیر

من ‌در اسماء و صفاتت ‌عظمت ‌را دیدم            از مـقـامـات بـلـنـد تو چـنـین فـهـمـیـدم

که تو از هر نظری مثل خـدا یکـتـایی            «دُرّةُ البحـرُ شرف» فـاطـمه الزَّهـرایی

سـیّده؛ نـوریـه؛ حـانـیـه و عَـذرا هستی            «مُهـجـةُ قـلب نـبی»«اُمّ ابیهـا» هستی

عـالــمـه؛ زاهـده و عــابــده و قَــوّامـه            راضیه؛ مرضیه؛ حوریّه‌ای و صَوّامه

« لیلةُ القـدرِ» علی «والدهُ السّـبـطیـنی»            همه ‌نسبت ‌به تو دارند به گردن؛ دِینی

به‌ امامی که فقط‌ در خُور همتایی ‌توست            شرط ایمان؛ بخدا حُبّ و تولایی توست

به تو سوگند بهشت از نِعَم و رنگ‌ و لعاب            هرچه ‌دارد ‌همه ‌از جلوۀ زهرایی توست

نـیست‌ مـافـوق‌ِ جـلال تو جـلال احـدی            جز خداوند که خود شاهد والایی توست

چادرت صاحب اعجاز پیمبر گونه‌ست            تازه این ذرّه‌ای از قدرت دنیایی توست

پـدر امّت مـرحـومـه، مـحـمّد؛ نُـه سال            مـحـو در مـرتـبـۀ اُمّ ابـیـهـایـی تـوست

صحبت ‌از باغ‌ فدک ‌نیست؛ که ‌دنیا ‌همه‌اش            دانۀ‌ کـوچکی از خرمن دارایی توست

مـادر لـؤلـؤ و مـرجـان خـدایـی زهـرا            مـحـور دائم اصـحـاب کـسـایـی زهـرا

حـدّ اعـلای حـیـا؛ اوج نـجـابت هـستی            صاحب‌ ناب‌ترین ‌گونۀ‌ عصمت‌ هستی

پـاره‌هـای سـنـد بـاغ فـدک مـی‌گـویـنـد            « سـند محـکـم اثـبـات ولایت هـستی»

حججُ الله عَلیَ الخَلـق امـامـان هـسـتـند            و تو بر تک‌تک این‌ طایفه ‌حجّت هستی

طبـق تـصریح خـداونـد به قول لولاک            تو هـمان عـلّت عـالـیّـۀ خـلقـت هـستی

از همان‌ روز‌ که ‌انـوار شما ساطع شد            تـا ابـد ضـامـن ابـقــاء ولایـت هـسـتـی

دسـت‌پـروردۀ این مـکـتـبـم و مـی‌دانـم            دستـگـیر همه در روز قـیـامت هـستی

تو همان‌جا که خدا هست اقـامت داری            تو شریعت؛ تو نـبّوت؛ تو امامت داری

خشتی از خانۀ سبزت به جنان می‌ارزد            نخی از چادر تو بر دو جهان می‌ارزد

چارده آینه در نقش تو یک‌جا جمع است            هرچه‌ خیر است ‌درِ خانۀ ‌زهرا جمع است

در مصلّای خودت رو‌ به خدا می‌کردی            تا دم صبـح به همـسایه دعـا می‌کـردی

پدرت آخر کار اجر رسالت می‌خواست            فقط از مردم این شهر مودّت می‌خواست

قـصدشان بود که دور تو طوافی بکنند            قـول دادند که یک روز تـلافی بـکـنـند

نـاروا بود که پـاداش تو سـیـلـی بـاشـد            چـشم تو کاسۀ‌خون؛ روی تو نیلی باشد

نـاروا بود که در شـعـله بسـوزد مویت            با در سـوخـتـه درگـیر شـود پـهـلـویت

ناروا بود که مسـمـار چنین سُرخ شود            در و دیوار پس از سقط جنین سُرخ شود

پشت در غَش کنی و سطح زمین سُرخ شود            چـشم‌های عـلیِ خـانه‌‌نشـین سُـرخ شود

دستت از کار پس از ضربۀ‌کاری افتاد            «وقت افـتـادن تو ایـل و تـباری افتاد»

پس از ان روز که آئینۀ عمر تو شکست            گُونۀ راستِ‌ فرزند تو بر خاک نشست

همه دیـدند که تـشنه‌ست کسی آب نبُرد            «مـادر آب کجایی پسرت آب نخورد»

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل وجود ایراد یا ضعف محتوایی حذف شد همانگونه که بارها مستند به نظرات علما و مراجع متذکر شده ایم اهل بیت سگ نمی خواهند بلکه شیعه و پیرو واقعی می خواهند، نعوذ بالله مگر اهل بیت سگ باز بوده اند که حالا ما سگ آنها شویم!! .



از عناوین جهان یکسره می‌شویم دست            تا سگ‌‌ِ کوچۀ‌ زهرا و علی‌ بودن، هست



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید



به‌ امامی که فقط‌ در خُور همتایی ‌توست            شرط پیغمبری؛ اقرار به‌ یکتایی‌ توست



موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



ناروا بود که مسـمـار چنین سُرخ شود            در و دیوار پس از سقط جنین سُرخ شود